بحران موجود در ایران که بشکل راهپیمای های اعتراض آمیز، خودرا نشان می دهد، ریشه های عمیق اقتصادی ، سیاسی واجتماعی دارند. فضای بحران اقتصادی در جهان ، بر علاوه تحریم اقتصادی ایران به خاطر ساخت و ساز انرژی هسته ی آن کشور ، معیشت زندگی ایرانیان را طاقت فرسا نموده است. موج ازادی خواهی ودموکراسی در جهان امروز، نسل معاصر ایران متمدن را تحت حاکمیت ولایت مطلقه فقیه ، شرمنده ساخته وانها را روحا" اماده ایجاد تحول اساسی نموده اند. اقای خامنه ی با فهم این مسله ، هم با بر نامه تحولات اقتصادی رفسنجانی مخالف است وهم با تحولات وتغییر فضای سیاسی اقای خاتمی مقاومت می نماید. جامعه ایران از نظر ساختار علمی وفرهنگی به جوامع معاصر وصل است.طبعا" تحولات وتغیرات علمی، حقوقی، سیاسی وفرهنگی جهان امروز در لایه های درونی جامعه ایران رسوخ نموده اند . تحولات اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی جامعه ایران ،با قانون اساسی وحکومت ولایت مطلقه فقیه، تضاد غیر قابل آشتی پیدا نموده است. به همین دلیل ارتش ، سپاه ،بسیج واطلاعات در ایران همیشه نگران ودر حال اماده باش بسر می برند. دست برد علنی به رای مردم در انتخابات موجود نشان واضح از، ترس وهراس عمیق ولایت فقیه ناشی می شود.اما تحولات جهان معاصر وتوانای تاثیر آن بر جامعه سکولارایران، امروز ویا فردا آن هارا به شکل محتوم به طغیان غیر قابل کنترول بر ای سرنگونی ولایت مطلقه فقیه فرا می خواند. رای علنی اکثریت ایرانیها در داخل وخارج با شور وشوق تمام به شخصیت های مخالف ولایت فقیه مثل خاتمی وموسوی نوعی رفراندوم ولایت فقیه نیز به حساب می آید. هر چند در ایران هرگز با آمدن ریس جمهور صد در صد دموکرات ، تغییر وتحول اساسی به سمت دموکراسی واقعی صورت نمی گیرد. زیرا نهاد های امنیتی و ارگان های انتصابی رهبر، حاکمیت اصلی را تشکیل می دهند. ریس جمهور در حاکمیت ولایت فقیه ، فقط مجری قوانین است که وجود دارد. با توجه به چنین موانع برای دموکراسی در ایران ، مردم ایران مدت ها است به هر کسی که احساس می نماید مورد توجه رهبر می باشد رای منفی می دهند. در انتخابات کنونی بنا بر گزارشات روزنامه نگاران از ایران مردم برای کنار گذاشتن احمدی نژاد که مورد تائید ولایت فقیه بود به صحنه امدند ، کار که سالها پیش برای امدن خاتمی انجام دادند وبه شخص مورد تائید رهبر ایران یعنی ناطق نوری رای منفی دادند. در زمان مناظره های تلویزیونی کاندیدهای موجود ، بحران درونی حکومت ولایت فقیه اشکار شد. جنگ قدرت که در مرکزآن ظاهرا" رفسنجانی وخامنه ی قرار دارند، در تقلب رای به نفع احمدی نژاد به اوج خود رسید. اکنون این جنگ از درون حاکمیت به خیابان ها امده است. صدها هزار ایرانی در سراسر جهان وایران از حکومت ایران می خواهد که انتخابات را باطل اعلام کند. رهبر ایران که گفته می شود تمام کارها زیر سر اوقرار دارد ، بلافاصله پس از اعلام نتایج آراء، شفافیت انتخابات را بدون انتظارتائید شورای نگهبان، تائید کرد.تائید رهبر، خشم مردم را بر انگیخت ومردم را به خیابانها کشاند .اکنون رهبردر مواجه با قیام مردم، در سر یک دوراهی قرا گرفته است. اگر نتایج اراء را باطل اعلام کند خود به عدم صلاحیت رهبری ویا تقلب کاری در رائ مردم مهر تائید می زند واگر انتخابات موجود را تائید کند، نا ارامی وخشونت ملیون ها ایرانی در خیابان ها ادامه می یابد که در ادامه خشونتها ممکن است شعارهای تظاهر کننده گان تغیر جهت یافته ورهبر ایران واساسا" رژیم ولایت فقیه اماج حمله مردم ناراضی ایران قرار بیگرند.البته این گونه تقلب زور مدارانه با توجیه مذهبی ولایت فقیه در ایران سابقه تاریخی دارد. وآن را حکم حکومتی می خواند. در زمان بنی صدر در اوایل انقلاب ایران نیز بهشتی ، خامنه ی ورفسنجانی با استفاده از فتوای ولایت اقای خمینی تمام مخالفین خویش را از صحنه ی سیاسی برون انداختند. جنبش های چب مذهبی: مسلمانان مبارز، طرفداران شریعتی وطالقانی،نهضت ازادی بازرگان، مجاهدین خلق، جنبش های چب کمونیستی مثل حزب توده ورنجبران واحزاب لیبرال ودموکرات مثل بنی صدر( که 90% رای مردم را داشتند) صادق قطب زاده .... وحتی مشهور ترین مجتهدرقیب ، مثل شریعتمداری وبعد ها منتظری را نیز قربان ولایت مطلقه کردند. این ها نشان می دهند که ماهیت رژیم های بنیاد گرا بر تقلب ، دروغ واستبداد استوار است.
چگونگی تاثیر اوضاع ایران بر افغانستان :
بی شک تحولات سیاسی به نفع جنبش های دموکراتیک در ایرن ، تاثیرمستقیم بر اوضاع سیاسی افغانستان دارد. در افغانستان نیز احزابی با ماهیت شبیه حزب جمهوری اسلامی ، به دلیل فقر فرهنگی مردم با زندگی وسرنوشت مردم افغانستان بازی می نماید. جمعیت اسلامی حزب اسلامی واحزاب شیعه، تقریبا" احزاب بنیاد گرای نوع افغانی آن می باشد ،احزابی افغانی با همان خصلتها وماهیت تقلب کارانه،در طول سالهای جهاد ومقاومت با استفاده از قدرت حضور پاکستانی ها وایرانیها در افغانستان نه گذاشتند جنبش روشنفکری در افغانستان در درون مقاومت ضد روسی پا بیگیرد. بنیاد گرای افغانی چه شیعه وچه سنی ریشه مستقیم درکشور ها ی همسایه دارند. هرچند افغانستان در گذشته هایکی از چند مرکز مهم تمدن منطقه به حساب می اید، اما به برکت حکومت های قبیلوی ! بیش از 250 سال است که مردم افغانستان کاملا از نظر فرهنگی وعلمی به برون از مرز ها وابسته اند. جامعه مذهبی افغانی در کل، مصرف کننده، تولیدات فرهنگی وعلمی ، ایران ، پاکستان وعرب ها می باشد. احزاب افغانی چپ وراست مسلمان وغیر مسلمان ،در فقدان فرهنگ افغانی (به خاطر تنفر از فرهنگ کوچیگری وقیبله) طوطی وار تولیدات فرهنگی " برونی ها " را مصرف می نمایند. احزاب بنیاد گرای افغانی در سالهای جنگ ، تفکرمذهبی اخوان المسلمین وجمهوری اسلامی را ، به عنوان ایدئولوژی جنبش مذهبی تثبیت نمودند.به همین دلیل، امروز حضور ووجود بنیاد گرای افغانی ، چه شیعه وچه سنی، با بنیاد گرایان ایرانی ، پاکستانی وعربی، پیوند ناگسستنی دارند.اگر در ایران حکومت دموکراتیک پا بیگیرند، یقینا" بنیادگرای شیعه وسنی افغانی یکی از بزرگترین ، پشتوانه ی مالی ، نظامی وفکری خود را از دست می دهند. دیگر پول نفت وثروت ملی ایران بدست احزاب شیعه وسنی، برای جنگ وتباهی مردمان افغانستان، به مصرف نه خواهد رسید. اشتیاق وامید مردم افغانستان به پیروزی جنبش های دموکراتیک در ایران از همین نکته ناشی می گردد.در اخر این نوشته دو احتمال را می توان برای اینده بحران موجود در ایران پیش بینی کرد:
1/ کروبی وموسوی تشکیلات قوی وآمادگی مناسب ، برای اداره وهدایت مردم ناراضی از وضع موجود، به سمت دگر گونیهای اساسی ندارد.با شعار های دموکراتیک که هردو نامزدبه مردم ایران وعده داده اند خود شان می دانند در چوکات قانون اساسی وحکومت ولایت مطلقه فقیه هر گز امکان تحقق ندارد. اما هردو در صورت حفظ وحدت عملی می توانند ، سازمانهای ازادی خواه ونسل بشدت مخالف رژیم را سازماندهی کند. به بهانه بطلان انتخابات وتردید در صلاحیت وصداقت رهبری، عزل خامنه ی وتغییر قانون اساسی را ، به نفع دموکراسی مورد توجه قرار دهند.مردم ایران تنها ازین طریق می توانند به مطالبات دموکرایت خویش دست یابند.
گزینه دوم: اگر اصلاح طلبان گزینه فوق را عمل نه نمایند طبعا"گزینه مورد نظر جناح خامنه ی به اجرا در می اید.شمارش اراء با پیروزی احمدی نژاد وسرکوب قیام مردم پایان می یابد. پس از آن است که ، تصفیه حساب ها با رهبران جنبش اصلاح طلبان، اغاز می گردد. رفسنجانی وناطق نوری وطرفداران حکومتی آنها، به دادگاه فساد مالی معرفی می گردد. موسوی وکروبی وتمام رهبران مشهور اصلاح طلبان، به دادگاه، فعالیت علیه امنیت ملی معرفی خواهد شد.البته این ها راه حل های مقطعی بحران کنونی از دید یک تبعه ی افغانی می باشد. بی شک سرانجام مردم ومطالبات بر حق انها در دنیا پیروز خواهد شد. : تیمور غزنوی فنلاند