الهه سرور؛ اخگر ی از جنس ستاره‌ها

  ثریا بهاء 

در این  قطعه نشر شده "سنگسار"، موسیقی و  آواز آن ؛ در تاریخ  هنر موسیقی  سرزمین افغانستان، حقیقتا  منحصر به فرد به نظر می رسد  . آهنگ و موسیقی " سنگسار "  با  ان که  فریاد   رهایی  و  عدالت خواهی  در ان  انعکاس یافته  است  ؛ اما  بیشتر روح   بازگشت به اصالت تاریخی مان  در آن موج میزند  .   

    " دختر از خراسان زمینم "  خود بیانگر، فریاد  کشف  هویت گم شده مان  در گستره تاریخ، میباشد .   اما ان چیزی که  در این مجموعه  گفتگو و صحبت ها،بر بزرگی شخصیت  خانم سرور میافزاید،  متن گویش  فلسفی  عمیق و جاری شدن  اندیشه های ناب  و ریالیستیک  خانم سرور، در ارتباط به هنر، هنر مند  و جامعه ؛  میباشد .  دیالوگ  و گفتگو ها ما را بر ان  وا میدارد  تا شاهد  قد برافراشتن  یک نسل جدیدی  از انسان های اندیش مند ی باشیم که،  با صلاح اندیشه، تعقل  و " هنر " در جنگ با سیاهی ها در حرکت اند . نسل جدیدی که  حقیقتا به  پیروزی آنها میتوان امید وا ر بود .     

 پخش  موزیک  و آواز  تازه، زنده   و ما لا مال با خلاقیت  هنری،  در سایت  جمهوری سکوت، تجلی گاه  درخشش  شخصیت هنری  خانم سرور  را  در بستر بالنده گی  و شکوفا شدنش  در

وادی زیبا هنر و هنر مند ی  به تصویر  کشیده   است   .

 سخنان  عمیق و پر رمز و راز   فلسفی   خانم سرور، همچون  نبوغ هنری وی ؛ حدیث   باز گو یی ظهور  شخصیت   نو، و کاملا جدید  و خلاق ؛   با  "  روح "  بزرگ ؛ در " کالبد " هنرمند  با " احساس "  و،  متعهد   بوده  که،  در یک مقطع حساس،  و فوقالعاده حساس تاریخی ؛  جایگاه " هنر و هنر مند  را هوشیار ا نه  به  تشخیص  گرفته   و در مسیر   هنر  " مانده گار    گام  های بلند و استواری را   بر  میدارد  .   

 

   در این گفتگو ها ؛ خانم  سرور را  هنر مند ی یافتم  ؛  درد آشنا .  و،  واقف  بر مسئولیت  هنری خویش . چیزی را که   همواره، در طول تاریخ  ؛ هنر و هنر مند  جامعه،  در فقدان  آن به رنج بوده است .

خانم سروش  جایگاه شخصیت هنری  خویش را  در بستر تاریخ  و زمان، خوب و  روشنگرانه  درک نموده و به تشخیص گرفته  است .  و، از پس منظر همین  تشخیص و مسئولیت  است که، نبوغ  خدا دادی  وی، راهی  به سوی مردمی  شدن  ( او ) میگشاید .

تا حالا فرهنگ عمومی حاکم  بر   هنر، هنر مند  و رابطه ان با توده ها، در افغانستان  به گونه دیگری   بوده است . چه بسا که، هنر و هنر مند در  باتلاق  از آلوده گی  ها  به پوچی گراییده  و پوسیده اند . یا هم  در پیش گاه  ارباب  عقیده ؛ به سلاخی گرفته شده اند .   درب ها بسته  بوده،  فیلتر های عبور  حساس و فعال  و  خلاقیت ها کلیشه یی .... تا به حال، هنر مند ا ن بخش موسیقی و آواز  در کشور ما، اکثرا  آماتور،  غیر حرفه یی  و فاقد   شناخت از  اصول و  اساس ؛ حتی، ابتدایی ترین الفبا ی  فن  هنر موسیقی  و آواز  بوده اند. استعداد ها خود جوش و غیر اکادمیک بوده اند . نی   جامعه مستعد پذیرش هنر و    هنر مند بوده  است  و نی هم  استعداد زایش و  پرورش ان را دارا بوده  است .  جامعه سوت و کور.     و بر همین  اساس  در کنار دیگر  فقر و محرومیت ها ؛ هنر آواز و موسیقی  در کشور ما  یکی از محروم ترین  ها  بوده است   .

   موسیقی در کشور  افغانستان   تا هم اکنون  حرفی خاصی برای گفتن  نداشته است .  نه ریتم ی در ان بوده  و نی هم کمپوز و آهنگ بکر  و خلاق گونه یی . گر چند، در  دهه های  پنجاه و اوایل  شصت هجری خورشیدی، استعداد های در این زمینه  رو به شکفتن گرفت  که، شور بختانه  در شعله  های دود و اتش جنگ، نا شکفته  به آتش کشیده شدند 

موسیقی و هنر آواز خوانی  در افغانستان  از گذشته تاریخی  خویش  بریده ؛ و به گونه  کلیشه یی مضحک و بد شکل عرض اندام نموده است . که، به همین جهت   در وضعیت آشفته کنونی  دست آورد افتخار آمیز ی  به ارمغان نیاورده است  .  و حال، از بستر چنین  سرزمین سوخته یی،  " بانو  سرور "  شقایق گونه  قامت  راست نموده است . بلبل ی  است که  بر شاخسار های سوخته، رنج  ناگفته یی    کتله   بزرگ از رنجبر ان  میهن  را، نغمه سرایی مینماید .

بانو سرور  درد خیل عظیم از بانوان   به زنجیر کشیده شده   تاریخ  این سرزمین را در سینه نهفته دارد .  درد بانوان  گم شده  و ؛ اسیران  را  که،  ردیف، ردیف ؛  دسته، دسته    همچون   صدف های بخت بر گشته یی  به  ریسمان کشیده، و در سر هر چوک  و چهارسو به حراج گذاشته   اند  .  آری ؛ بانو   سرور  صدای رسا    " اعتراض  " درد و رنج آدمی است ؛   ان هم  آدم  های از تیپ  " زن "   در جامعه   استبداد زده افغانستان . وی در مصاحبه اش چه  هوشیار ا نه بدین نکته اشاره  می نماید : "هنر تبلیغ نیست، حقیقت است" و  حقیقت همواره تلخ  . و شکوه های دوستانی  که   در باب خانم سرور انجام گرفته است  شاید از همین پس منظر بوده باشد.     

خانم سرور، بدون شک  ورق   زرین جدیدی  را  در  تاریخ  هنر  آواز و موسیقی  کشور ما باز  خواهد  گشود . ریتم  آواز و موسیقی وی  در تاریخ  آواز خانی  کشور ما منحصر به فرد بوده  و نوعی باز گشت  به  موسیقی  اصیل و پربار  حوزه  زبان فارسی میباشد .

 بر ما است ؛ تا وی را به خوانش گرفته  و درک نماییم .

خانم سرور همچون گوهر  کمیاب، نا یا ب  و منحصر به فرد  نبوغ قدرت مند  حوزه   پر افتخار  زبان فارسی میباشد .  و؛ خانم سرور  قامت بلند  و افتخار آفرین  ملیت ما است . نبوغ  فرهنگی - هنر ی  جامعه بلا کشیده،   پا مال شده  و سوت و کور  ما است .

خانم سرور  اگر، هزاره گی خواند و یا هم نه خواند .  اگر سرغوچ در سر گذاشت و یا هم  نگذاشت ؛ خانم سرور  اگر، هزاره گی خواند و یا هم نه خواند .  اگر سرغوچ در سر گذاشت و یا هم  نگذاشت ؛  " باید "تقدیر اش  کرد، بدان جهت که وی هنر مند است، هنر مند ی که، از سینه  پر درد  محروم ترین ها  قامت راست نموده است .  گوهر است بی مانند  که  با تمام  هوش و توان  در حفظ اش  باید کوشید.

من قبلا گفته بودم که موسیقی‌ افغانی یعنی کوپی و بازخوانی آهنگ‌های هندی، پاکستانی و بعد هم وسیله‌های شان به دو چیز ختم می‌شود: هارمونیه و تبله. اشعارش هم از چشم و لب و شب و شراب چیزی بیشتر از آن نیست. بدتر از همه اینکه این روزها این نام وطن تمام این دهان‌های آوازخوانان را پرکرده و این را به حساب همان ابتذال بگیرید. خیلی جالب است که الهه به این چیزها اشاره کرده است. الهه نه تنها هنرمند است بلکه نظرمند و روشنفکر بزرگ است. افغانستان تا هنوز هیچ هنرمندی نداشته است که حداقل بتواند درست صحبت بکند چه برسد به اینکه در موسیقی نظری داشته باشند. کدام هنرمند و آهنگ‌ساز افغانی را دیدید که کتاب نوشته است؟ به جز از استاد مددی.

خیلی از همان آدم‌ها که کارهای بزرگی کرده‌اند درگذشته‌اند، خیلی‌های دیگر هنوز هم زنده‌اند، عمر شان را در کوچه سنگ‌تراشی و کوچه خرابات به سور و لی تیر کردند، آمدند در اینجا، در غرب دچار فقر فکری و هنری و دچار امراض فکری و حتی اخلاقی شده‌اند. همان سور و لی موسیقی هندی را هم اگر درست یاد می‌گرفتند حداقل موسیقی هندی ما خوبتر‌ می‌شد. سراسر "درد دندان" سرودند و آهنگ "شب لبان داغ خویش". با رادیوها مصاحبه می‌کنند، می‌گویند آهنگ‌های جدید ساخته‌اند، در حقیقت، در ادامه همان آهنگ‌های تکراری و کوپی قبلی است. اما باید باز هم یکی را فراموش نکنیم: فرهاد دریا، در سال‌های اخیر، کارهای چشم‌گیری کرد.

اینجا از تمام دوستداران الهه سرور و کسانی که در غرب زندگی می‌کنند خواهش می‌کنم کاری بکنند تا الهه برای تحصیلات عالی وارد یکی از دانشگاه‌های غربی یا در کشورهای اروپایی و یا هم آمریکایی بشود. بعضی دوستان از خیلی وقت‌ها پیش تلاش داشتند، نمیدانم کارهای شان به کجا رسیده است. بهتر است تا دیر نشده برای الهه بال و پر شویم چون تنها اوست که می‌تواند صدای تحول و تغییر شود. می‌توانید صندوق تعاونی آنلاین ایجاد کنید و بصورت آنلاین هزینه تحصیلی او را فراهم کنیم. همزمان می‌توانید با هزار موسسات تحصیلات عالی اروپا و آمریکا در تماس شوید. از دانشجویانی که در غرب زندگی‌ می‌کنند خواهش می‌کنم با مسئولین دانشگاه‌ها صحبت کنند و کارهای الهه را منحیث نمونه ارائه کنند و البته از ذکر وضعیت اجتماعی او هم غافل نشوند.

در اخیر از اسد بودای عزیز یک جهان تشکر که زحمت
مصاحبه را کشیده است. مقدمه‌ای را که بودا نوشته چند بار بخوانید، هرچند تمام مصاحبه به خوانش چند باره می‌ارزد. دوستان وبلاگ‌نویس و عزیزانی که می‌توانند چیزی بنویسید در این باره خاموش ننشینند.

همه باهم آهنگ سنگ‌سار بانو الهه سرور را می‌شنویم.