آمنه مجاهد
معلوم نیست مردم ما پس از انتخابات ریاست جمهوری و شورای ولایتی چه روزهای را در پیش خواهد داشت. آیا واقعاً از این پس مردم ما امنیت خواهند داشت یا مثل گذشته و بدتر از آن با بحران های فراوان روبه رو خواهند بود؛ چنان که هر روز کانال های تلوزیونی را بزنند حوادث تلخ و ناگوار کشته شدن مردم عادی، اردوی ملی و طالبان که همه اعضای یک پیکر و عضو یک خانواده هستند را به تماشا بنشینند؟ پاسخ، روشن است که هیچ روزنه ی امیدی را فعلاً مشاهده نمی کنیم، زیرا روند حرکت سیاسی کشور کاملاً در امتداد راه گذشته بوده و خواهد بود.
به راستی دولت قبلی اگر کاری از دستش بر آمده بود هفت سال فرصت داشت که کاری انجام دهد. از این جهت باید گفت که دولت آقای کرزی در مسائل امنیتی و تأمین آرامش کشور ناتوان بوده است همانگونه که در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن طور که باید موفق می بود، نبوده است. لذا مردم افغانستان چطور برای پنج سال دیگر، کسی را برای ریاست جمهوری انتخاب نماید که همه چیز را نادیده تایید و ناخوانده امضاء می کند.
اگر ما به مسائل امنیتی دقت نمائیم، هزینه ی تأمین امنیت اجتماعی، کمتر از هزینه ی حل کردن بحران امنیتی است. به گفته ی مردم عوام از آسمان که بارانِ طالب نمی بارد و از زمین هم طالب نمی روید. پس طالبان از کجا آمدند که در آن زمان جناب رئیس جمهور ما خواب بوده است؟ چرا جناب رئیس جمهور راههای اکمالات طالبان را نبسته و دولت های حمایت کننده را افشا نکرد؟ و اگر این کار در توانش نبود و نیست چرا مسئله را با مردم صادقانه در میان نگذاشته و نمی گذارد؟ مگر دروان جهاد یادمان نیست که مردم با دشمنان این خاک چگونه رفتار کردند وآنان را چگونه از این خاک بیرون راندند.
مهمتر از همه با توجه به کمک های فراوان جهانی، چرا وضع مرم افغانستان بهبود نیافته است؟ چرا جوانان ما در مسیر مهاجرت و سرگردانی به دنبال کار از بین می روند؟ چرا این جوانان زمینه کار برایشان فراهم نشده است؟ چرا دانشجویان برای رفتن به کشورهای خارجی تلاش می کنند؟
با و جود تمام مشکلات پیش رو، انتخابات ریاست جمهوری و شورای ولایتی برگزارشد و در آن، شاهد معامله ها و صف بندی های زیادی بودیم. و در نتیجه، جناب حامد کرزی طبق قرائن و نظرسنجی های انجام شده، در دوره ی بعدی نیز زعامت کشور را به عهده خواهد گرفت. بنا براین، کرزی باید بداند که این پیروزی به خاطر معامله ها و زدوبندهایش خواهد بود نه این که ریاست جمهوری او برخواسته از آراء توده ها باشد. روشن است که او موفق شده مهمترین چهره های قومی و جهادی را با وعده و نویدهای زیاد دور خود جمع نموده است تا آن جایی که ژنرال دوستم را نیز از ترکیه به کشور فراخواند تا از او حمایت نماید. اما این که او با این حمایت های زودگذر چه کاری را برای نجات کشور انجام خواهد داد باید در آینده مشاهده کرد.
در آخر لازم می دانم که این سطور را با چند بیت خطاب به رئیس جمهور آینده به پایان ببرم:
آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک!
فکر ویران شدن خانه ی صیاد کنید
جور بیداد کند عمر جوانان کوتاه
ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید
گر شد از جور شما خانه ی موری ویران
خانه ی خویش محال است که آباد کنید