محمد کریمی
افغانستان کشوری است که تا چند سال پیش هرکس برای رسیدن بقدرت و ماندن در صحنه سیاسی دیکران را با جنگ و زوری اسلحه از سری راهی خود برمیداشت ؛ تا آنچه بنظر او دموکراسی می امد را عملی نماید.
اما بعدی از کانفرانس بن در سال دوهزاردو میلادی وصرف شدن میلیونها دلار برای پیاده کردن دموکراسی نوین؛ این روند هنوز دچار تحولات زیادی نشده است و همانند کفش کهنه که واکس خورد می ماند.
زیرا مردم ما تاکنون این فرصت را نیافتن تا در یک انتخابات شفاف شرکت کنند؛ و همیشه این کسانی دیکر بودن که برما حاکم گماردن ؛ و این امر در این انتخابات نیز کاملان شفاف است . چون بعضی از نامزاد ها با هزینه کردن پولهای گزاف سعی دارد خودرا از همین ابتدا برنده جلوه دهید .
اینکه چی کسی با چی اساسی خود را کاندید کرده است کمتر بچشم میخورد .چون ا یمروزه افغانستان کشوری شده که هرکس به یک نا م وارد میشود ؛ بدون اینکه به گذشته خود ویا میزان توانای خود نگاه کند
در این مقاله سعی شده است تا کوشه از این فراز نشیب ها را برسی کوتاهی کرده ؛ و نگاهی به کار نامه چهار نامزاد مطرح در این دوره انتخابات ریاست جمهوری داشت باشیم
اما سوال اساسی اینجا ست که براستی چی کسی برازنده ریاست جمهوری است!
کسی مانند داکتر رمضان بشردوست ؛مردی که با داشتن کارنامه درخشان و برنامهای شفاف برای ساختن افغانستان نوین تلاش میکند. و برای پیش بردی اهداف خود از پول های فراوانی که دیکر سیاست مداران از راهی قاچاق مواد مخدر ؛ اختلاس بدست می آوردند دوری ورزیده واز همان ابتدا برنامهای روشن و متائز تر از سایرن را دنبال میکند همانند یک شهروندی عادی در خیابانها قدم میزند ؛ و بر عکس سایرین سردامدارانی.که در گاخ ها چند منزلی خود اقامت دارد و تمام اموال مردم را برای خود غارت کرده و اکنون با رشوه دادن و مهمانی کلان کامپاین های پرهزینه را بر انداخته اند. اما کامپاین داکتر رمضان بشردوست از درونی خمیه فقرانه ی آغاز شده و اکنون در سرتاسر کشور ادامه دارد
او صادیقانه و بی ریا حرف میزند . و در انتخابات آتی داکتر رمضان بشردوست آقای محمد موسی بارکزی استاد انستیتوت زراعت کابل و خانم عفیفه معروف کارمند کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را به عنوان معاونان خود برگزیده است. و تنها کاندید ا میباشد که بارعایت کردن حقوقی انسانی یک زن را بعنوانی معاون خود برگزیده است.
وی همچنین با داشتن بشترین امضا کبوتری سفید را که سنبولی وحدت و آزادی است برای نشان انتخاباتی خود بر گزیده است
حامید کرزی؛ عبدالله عبدالله واشراف غنی احمدزای
حامید کرزی عبدالله عبدلله و اشراف غنی احمدزی هر سه در واقع کسانی استن که از یک کاسه نان میخورند تنها فرق این سه تا شاید در این باشد که شعارهای آنها تغیر کرده است نه کردار آنها.
کرزی در این چند سال گذشت با شعار مبارزه با فساد و محاکمه جنگ سالاران باعث فریب دادن افکاری عمومی در داخل شد و درصحنه بین المللی نیز از افغانسان یک چهره منفی را به نمایش گذشت. که این امرباعث شد تا کشورهای که صادیقانه برای رفاه مردم افغانستان تلاش میکردن اعتماد خودرا نسبت به برقراری امنیت از دست بدهید.
اکر نگاه کوتاهی در کار نامه دولت چندین ساله کرزای بیاندازیم هیچگونه تغیرات اساسی را بعنوانی یک دولتی کار آمد مشاهیده نمیکنم ؛ زیرا در عرصه امنیت که شاید مهترین نیاز جامعه باشد تغیرات اساسی روخ نداده است ؛ و طالبان هر روز قویتر از گذشت ظاهر میشود و ما هرروز شاهید بمباگذاری در نفاط مختلیف کشور مان استیم .
از لحاظ بهبودی زندگی و کاهش فقر نیز جای تعریفی ندارد چون در تمام ادرات دولتی فساد در اوج خود رسیده است و تازمانی که فساد مالی وجود داشت باشد مبارزه با فقر ایمکان پذیر نمی باشد
حال اینکه کسی نیست که از آقای کرزای صاحب سوال کند ؛ شما که تا دیروز فریاد دفاع از حقوقی بشر و محکمه جنگ سالاران را میدادید ایمروز به همان افراد که تا دیروز دستهای شان به خون این ملت آغوشته بود در سری یک سفره نشسته اید !.
و برای بدست آوردن آرای چند نفرکه وابسته به این افراد است با سرنوشت یک ملت بازی میکنید
در روی دیکر این بازی کسانی دیکری مانند عبدالله عبدالله و اشراف غنی احمدزی قرار دارد که هر دوتا چندی بیش یکی از
وزارتخانه های آقای کرزی بودند؛ آقای عبدالله علاوه بر این نیز گذشت مانند جنگ سا لاری را در کارنامه خود دارد
و در زمان تصدی او بر وزارت خارجه وزارت او یکی از بد ترین وزارتخانه ها از لحاظ فساد اداری محسوب میشد
علاوه بر این او توانای یک فردی را بعنوانی ریس جمهور را ندارد و تما م تجربه او را دوران سالهای جنگ داخلی که افغانستان غرق در عرج مرج جنگهای داخلی و هجوم بیگانگان بود است ؛ ا وبااستفاده ازاین موقعیت و اعتبار مسعود برای خود نام ونشان دست وپا کرده ؛ تا در صحنه سیاسی افغانستان بعنوانی فردی کارا حاضر شود بجز از این فقط یک دوره کوتاهی را در دولت انتقالی حظور داشت .
حال بجای اینکه باید بجرم جنایات جنگی محاکمه شود ؛بامصرف کردن پولهای که اززمان تصدی
خود بر وزارتخارجه بدست آورده برای حفظ بقای خود شعار های مبارزه با فساد و تغیر نظام سیاسی افغانستان را سر میدهد. وهمرا با اشراف غنی احمدزی کسی که افغانستان را فقط از چشم قوم گرای میبیند و تا دیروز در وزارتخانه کرزی مشغول غارت دارای ملت ما بود. ا و پایه و اساس این وزارتخانه را به فساد مالی پایگذاری کرد "و اکنون بدون نگاه به کارنامه چندی ساله اش خود را کاندیدای ریاست جمهوری می داند.
شاید در صحنه سیاسی افغانستان کمتر کسی مانند اشراف غنی احمدزی پیدا شود .
مردی افراطی و هزار چهره که هرزمانی از تاریخ چهره عوض میکند ؛ هیج کس زمانی که او ریاست دانشگا ه کابل را بر عهده داشت فرا موش نمیکند تعصب اشرف غنی احمدزی نسبت به گویندگان زبان فارسی با عث شد تا او جایگا خود را در بین استادان و دانشجویان از دست دهد ؛ علاوه بر این هنوز بر سری داشتن بابعیت آمریکای وی بحث های وجود دارد