دومین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برگزار گردید واغاز تجربه ای مردم ما برای مشق دموکراسی میباشد هرچند انتخابات درکشوری چون افغانستان خالی از ضعف واشکال نبوده ونیست.ولی نفس پروسه انتخابات یک گام مثبت است.
سوال اینجاست که دراین لیست چهل دونفره ایکه داوطلب ریاست جمهوری بودند کدام یک از انها می توانستند کشتی توفان زده کشوررابه سرمنزل مقصود برسانند؟
آیادراین بین؛ فردی جامع وباصلاحیت وجود داشت که جامعه پیچیده وبحران زده مارا از این وضعیت بیرون اورد؟
انهاییکه دارای توانایی ولیاقت های نسبی بودند آیا توانستند برنامه های خودرا برای مردم باز گو کنند؟
آیاشرایط ، زمینه ها ومعیارهای انتخاباتی برای انتخاب شدن و انتخاب کردن درکشور فراهم شده است؟
آیا زمانیکه رای دهندگان برگه رای خودرا می نوشت ودرصندوق می انداخت برچه اساس ومعیار فرد موردنظرخودرا انتخاب می کردند؟
ملاک ومعیارمردم ؛ طرح وبرنامه های کاندیدا بوده ویا توانمندی شخصیتی او ویا........ ؟
ایادربین داوطلبان کاندیدای ریاست جمهوری کسی بوده که می توانسته محوروحدت ملی قراربگیرد ؟
آیادراین هفت سال گذشته بستری فراهم بوده که نخبگان مردم شناسایی گردد ومردم انها را بشناسند؟
وآیا نخبگان جامعه توانسته اند طرح جامع وقوی خود را برای نجات کشور ارائه کنند؟
درجامعه استبدادزده ما؛ درگذشته هاتصمیم گیرنده امیر،خان،قوماندان و......بوده ازآن جامعه چه انتظار می توان داشت؟
درجامعه ایکه بذرشک وتردید پاشانیده شده است و با شک تردید ها چگونه انتخاب کنند وچگونه انتخاب شوند؟
تاریخ گذشته کشور دراثرزیاده خواهی ها وانحصار طلبی ها طوری رقم خورده است که دیوار بی اعتمادی درذهن ها ترسیم شده واعتمادسازی هم نیاز به زمان،صداقت وعدالت دارد؛وتا اکنون آیاازطرف طبقه حاکم وجریانهای موثردیگر قدمی برداشته شده است؟
آیا درطول هفت سال گذشته در جهت اعتمادسازی کدام گامی برداشته شد ؟
دراین روزها که به تدریج نتایج انتخابات اعلام میگردد سه نفرکاندید بیشترین آرا را به خود اختصاص داده اند:-
1-اقای حامد کرزی . 2-آقای دکترعبدالله . 3- آقای دکتررمضان بشردوست .
به ترتیب کاندیدان پیش تاز هستند.
نتایج انتخابات تا حال تقریبا 90 درصد ان اعلام شده است اگرتقلب ها را خیلی گسترده فرض نکنیم و همین نتایج را بطور نسبی بپذیریم:
آقای کرزی دربیست ولایت : 1- وردک 2-پکتیکا 3- پکتیا 4- خوست 5- ننگرهار 6- کنرها 7- لغمان 8- فراه 9- نیمروز 10-هلمند 11- قندهار 12- زابل 13- ارزگان – 14 –لوگر 15- هرات 16-سرپل 17- جوزجان 18-فاریاب 19- کابل 20-بامیان؛ و آقای دکترعبدالله در دوزاده ولایت: 1-پروان 2-پنجشیر3- کاپیسا 4-بدخشان 5-قندوز 6-بلخ 7- سمنگان 8- بغلان 9- غور 10-تخار 11-بادغیس 12- نورستان؛ وآقای رمضان بشردوست در دولایت : 1- دایکندی 2- غزنی صدرنشین هستند.
اما بیست ولایت که آقای کرزی صدر نشین است سه ولایت جوزجان ،فاریاب وسرپل قابل دقت تامل است مثلا بازهم مانند دوره قبل اگرجنرال دوستم کاندید می بود ودراین دوره هم ازکرزی حمایت نمی کردآیا بازهم جناب کرزی دران سه ولایت صدرنشین می گردید؟
به همین ترتیب اگر بشردوست کاندید نمی بود دردو ولایت دایکندی وغزنی؛ تیم کرزی در صدر قرار می داشت به همین ترتیب اگر اسماعیل خان از کرزی حمایت نمی کرد دکتر عبدالله در هرات صدرنشین می بود. به همین منوال اگر (آقایان خلیلی ومحقق و....) از کرزی حمایت نمیکردند کرزی در ولایات بامیان ،دایکندی ،غزنی،میدان وردک،غور و.....ازبخت کمتری برخوردارمی بود.
به همین منوال اگرجنرال فهیم متحد کرزی نمی گردید آقای کرزی در ولایات پنچشیر ؛کاپیسا؛پروان و بدخشان نفر دوم نمی شد.
به همین شکل اگرجنرال دوستم وجنرال فهیم وآقایان (خلیلی ومحقق) حامی کرزی در انتخابات نمی شدند کرزی در ولایات بغلان ،تخار،قندوز؛سمنگان،بلخ وبادغیس در مقام دوم قرار نمیگرفت.
نتایج انتخابات سوالهای زیادی را درذهن خلق می نماید معیار رای دادنها چه بوده؟
آیا بحث شایسته سالاری مطرح بوده ؟
درمیان این سه نفرداوطلب کرسی ریاست جمهوری از حرکات بشردوست چنین معلوم می شد که او باور به عمل فراقومی و فراجناحی دارد وهمیشه شعارش راهم داده است. اماچرا اقوام دیگر به او اعتماد نسبی نکردند؟ و مشکل کاردرکجاست؟
آیا رای دهنده جنوبی ؛ مشرقی و....... به ضعفهای مدیریتی و........ بشردوست توجه داشتند یا که گپ دیگری درذهن خود داشتند؟
بعضی دوستان از بشردوست گلایه مند هستند که بعد ازانتخابات درمیزگردتلویزیون طلوع به صراحت گفت: که هرکس به خاطرهزاره بودن به او رای داده است به افغانستان خیانت کرده است.
چقدرباورهای او به ترکیب اجتماعی وبافت قومی افغانستان مطابقت دارد؟ایاجناب بشردوست روی این نکته (بافت اجتماعی وقومی کشور) مکث نموده است؟
بااندکی دقت به جمله اش برمیگردیم که مفهوم اش این می شود:
که هرکس به خاطرهزاره بودن به وی رای نداده است به افغانستان خیانت کرده است !!!
جمله ایکه جناب اقای بشردوست گفته است آیا هضم کردنش برای یک رای دهنده هزاره ساده به نظرمیرسد؟
مردم به اوصادقانه رای دادند؛ آیالازم بود که اینگونه مورد بی مهری قرار بگیرد؟
باندک دقت به متد بشردوست بنگرید او دست دوستی و برادری بسوی اقوام دراز کرد تا دیواربی اعتمادی که سالهاست دراین کشوراستوارشده است فروریزد وآیا به به پیام اوپاسخ مثبت داده شد؟
باآنهمه شعارهاییکه بشردوست داد حد اقل 30 درصدارا انتخابات را به خود اختصاص می داد درحالیکه می بینیم اگر رای ولایات دایکندی ؛غزنی ؛بامیان ؛ وردک ؛کابل ؛سمنگان ،بلخ ؛جوزجان ؛سرپل؛هرات ؛ارزگان وغور و........ نبود تمام رای او به یک درصدهم نمی رسید دراین ولایات هم معلوم ومشخص است که کی ها به ایشان رای داده اند.
آیا بشردوست حاضراست که بگویدآنانکه بخاطر هزاره بودن به وی رای نداده است بازهم به افغانستان خیانت کرده اند؟
یااینکه فقط همان که خودش گفته است هرکس بخاطرهزاره بودن به او رای داده است به افغانستان خیانت کرده است!
اصل فورمول که ارائه می کند درست وایده آل به نظر میرسد ولی کاربردش یکطرفه است.
آیا می تواندبگوید که کی ها در اعماردیوار بی اعتمادی نقش داشته اند؟ وکی ها حاکمیت و........داشته اند ؟
واضح روشن است امرا ؛حاکمان وانحصارطلبان در ساختن دیواربی اعتمادی نقش کلیدی واساسی داشته اند.
برهمین اساس وعلت است که هزاره هابه بشردوست رای دادند زیرایکه نتوانستند به دیگران اعتماد کنند چون دیگران امتحان خوب نداده بودند. و بر همان مبنا رای شان به بشردوست تعلق گرفت.
آیا جواب ایشان در جامعه کثیرالقومی ما درخورشان است؟
آیااقایان دکترعبدالله؛کرزی؛اشرف غنی احمد زی هم به رای دهدگان خود همین جواب را خواهند داد؟
و آیا این حرف جفای دیگر با زبان دیگر براین ایل ستم دیده نیست؟
بقول یکی از نویسندگان هموطن ما: انتخاب میان خوب وبد یا خوب وخوبتر نیست. یعنی در فقدان یک خوب قرعه فال به نام نامی....... زده شد.
نکته قابل دقت اینست که انگیزه رای دهندگان را هم در نظرداشته باشیم انگیزه رادهندگان هلمندی ، زابلی، قندهاری ، خوستی و......پروانی ،کاپیسایی با انگیزه رای دهنده یکاولنگی ، بهسودی ، ناهوری و......فرق دارد رای دهنده بهسودی به بشردوست رای داده است که دیگر پدیده بنام کوچی دیگر انهارا مورد آزار قرار ندهند؛ انگیزه رای دهنده یکاولنگی وبامیانی ولعلی و....آنست که سرک وعده شده کابل؛ بامیان و هرات به بهانه های مختلف به تاخیرنیافتد انها به این انگیزه به بشردوست رای داده اند که شاید درد رنج اورا خوبتر وبهتر درک می کند و درد رنج شان کاهش پیدا نماید بازسازی وانکشاف متوازن درمناطق شان اعمال گردد دیگرسرکهای بامیان گاه گل نمادین نگردد.
نه اینکه جناب بشردوست شبیه اسکلت انها را دارد به اسکلت ایشان رای داده باشند اگرمردم به قیافه و اسکلت رای داده باشند حق با بشردوست است که امروز چنین حرفی را بزند.
اینکه چرا بشردوست در جنوبی؛مشرقی ؛شمالی و.......از اقبال بالا برخوردار نبود؛درحالیکه او سابقه منفی نداشته وندارد؛ بیست سال در فرانسه مشغول تحصیل بوده یک فرد متخصص ودرس خوانده است اورنج یک بچه هزاره را بارنج یک بچه پشتون جنوبی مشترک می داند؛علیرغم اینها بازهم به او کسی توجه نکرد!
و چرا؟
نقص واشکال کار درکجاست؟
والسلام
نبی قانع زاده