کابینه آینده و حدس و گمان های پیرامونی

م. سلطانی 

 

 

با نزدیک شدن به اعلام نتیجه انتخابات ، مسألۀ اصلی اکنون ترکیب کابینه آینده است.کابینه آینده از چند جهت مهم است : اولین مسأ له به نا کار آمدی کابینه کنونی بر می گردد. کشور  ما اکنون با وضعیت پیچیده و مشکلات امنیتی ، اقتصادی و سیاسی حادی روبه رو است. انتظار عمومی آن است که کابینه آینده از  چهره های جدید ، با اراده و مصمم تشکیل شود.کابینه باید به جای کابینه مصلحت  ،کابینه کار باشد و به جای بیروکرات های پیر ، متخصص های جوان در کابینه حضور داشته باشد.

اما آنچه که تعیین کننده است نه انتظارات عمومی که  آرایش ویژۀ نیروهای سیاسی است. همین آرایش نیروهای سیاسی جدید است که به حدس و گمان های مختلف پیرامون کابینه آینده منجر شده است. صرف نظر از شایبه های که پیرامون آراء حامد کرزی به وجود آمده است، او بیشتر بر آراء اقوام غیر پشتون متکی است. با توجه به میزان اندک مشارکت در مناطق شرق و جنوب ، از سه میلیون رای که او بدست آورده است ، حدس زده می شود که نزدیک به دو میلیون  این آرا ء از ادرس متحدین سیاسی او بدست آمده باشد. همین نکته فشار ها بر رییس جمهور را برای تغییر ترکیب کابینه افزایش خواهد داد. در این میان نقش حاجی محمد محقق و جنرال عبدالرشید دوستم  در شکل دهی ترکیب کابینه آینده،ضمن اینکه  قابل توجه خواهد بود،مبهم و پیچیده نیز است. آنان بیش از سایر متحدین سیاسی کرزی بر مطالبات سیاسی خود که گفته می شود در ضمن یک پروتوکول رسمی با کرزی مشخص شده است، پا فشاری خواهند کرد. مارشال نیز قصد ورود قدرت مندانه در بازوی اجرایی دولت را دارد و سخنانی از نحوۀ مشارکت داکتر عبدالله و استاد ربانی نیز در محافل خصوصی و عمومی بر سر زبان ها است. همۀ این ها تصمیم گیری برای رییس جمهور را بسیار دشوار کرده و تشکیل کابینه را به چالشی به مراتب جدی تر از اصل انتخابات قرار داده است.

متحدین سیاسی کرزی اما در درون نیز دچار شکاف های جدی هستند. نمی توان حدس و گمان های جاری را بدون توجه به این شکاف ها دنبال کرد. بدنبال تمایل صادق مدبر به عضویت در کابینه  ( احتمالا وزارت مهاجرین) منا بع مطلع از تقرر عمر داود زی و معاونت موسی عارفی ( از گروه آقای خلیلی ) به جای او سخن می گفتند .اما اکنون گفته می شود که این مقام توسط اسماعیل یون، چهره قومی افراطی پر خواهد شد. از اردوی آقای خلیلی اطلاعات چندانی در دست نیست. اما بی تردید همین شکاف میان گرایش های سیاسی مختلف و نیز میان نسل نوتر و کهن تر در جنبش ملی نیز تبارز خواهد کرد.هنوز معلوم نیست که وزرا ء جنبش با نظر دوستم معرفی خواهد شد یا جانشینان او که از نفوذ و کاریزمای چندانی هم بر خوردار نیست ، ممثل حضور جنبش در کابینه آینده خواهد بود.

 آن چه که برای هزاره ها جای تامل می باشد خبر های است که حاکی از جدال جدی نو و کهنه در اردوی آقای محقق است. آقای محقق طی سال های اخیر چند تا حرکت رادیکال از خود نشان داده است که از آن جمله خروج قهر آمیز از کابینه ، نامزدی در اولین دور انتخابات ریاست جمهوری و مقاومت در برابر هجوم کوچی ها به هزاره جات است. این حرکت های رادیکال، از آقای محقق در میان نیروهای جوان و رادیکال هزاره از او یک چهره نسبتا جذاب تر نسبت به رقیب دورن قومی اش (آقای خلیلی) ساخت. به همین خاطر او جزو معدود رهبران کلاسیک است که مورد حمایت بخشی از نیروهای جوان و تحصیل کرده قرار دارد. ادبیات سیاسی آقای محقق در مصاحبه ها ، موضع گیری ها و نطق های سیاسی رسمی نیز  متأثر ازهمین طیف تحصیل کردۀ جدید به نظر می رسد. بدیهی است که اکنون این گروه خواستار مشارکت در مدیریت کلان کشور است و در صورتی که محقق با خواست های آنها هم نوایی لازم را نشان ندهد ، با درد سر های زیادی رو به رو خواهد شد. آنان انگیزه ، انرژی ، دانایی و توانایی لازم را برای کار و تأ ثیر گذاری در جامعه دارند واگر در مخالفت با آقای محقق و یا هر شخص یا جریان دیگر رانده شود، بی شک هزینه های زیادی را تحمیل خواهد کرد. گزینش های آقای محقق در گذشته از نظر این طیف بر شالوده های چندان قابل قبولی استوار نبوده است و  اکنون نیزشایعاتی از نامزدی حاجی محمد عبده و محمد ناطقی به حیث وزیر از طرف آقای محقق ، بر سر زبان ها است. این گزینش ها برای حامیان جوان و تند رو آقای محقق به هیچ وجه قابل قبول نخواهد بود. هرچند که مشارکت آنان در سطح کلان نیز خالی از درد سر نیست.

هر چند اطرافیان آقای محقق و خلیلی تاکید دارند که رای بخش بزرگ هزاره ها به بشردوست تنها به دلیل قومی بوده است، اما واقعیت قضیه حکایت از نارضایتی و سرخوردگی شدید هزاره ها از عملکرد رهبران سیاسی موجود و وزرای مورد حمایت آنها در کابینه قبلی دارد. هزاره ها دیگر نمی خواهند کسانیکه از آنها در مدیریت کلان سیاسی کشور نمایندگی می کنند افراد ضعیف و پسیف و فاقد توانایی ها و تخصص کاری و صداقت به آرمانهای آنها باشد. امید برده می شود رهبران سیاسی نیز این پیام تلخ مردم خود را به درستی دریافت نموده و در صدد جبران مافات و اصلاح رویکرد شان نسبت به حمایت و گزینش افراد در پست های سیاسی بر آیند.واین تصور را که رهبران از قشر تحصیل کرده می ترسند، واز درد سر های احتمالی آنان هراس دارند به حقیقت مبدل نکنند.

اکنون همه چشم به ترکیب کابینه آینده دوخته است و هر روز شایعه های پیرامون آن پخش می شود.اما با توجه به این شکاف ها و پیچیدگی ها می توان گفت که تشکیل کابینه آینده یکی از دشواری های افغا نستان است. احتمالا هم کرزی با متحدان خود در کشمکش است و هم هر یک از متحدان او در درون گروه خود با اختلاف نظر مواجه است. امروزه مکرر از جدل های گروهی و قومی در افغانستان صحبت می شود. اما یکی از جدل ها ، جدل میان کهنه و نواست. جدل میان بیروکرات های پیر و متخصصان جوان. این شکاف نسلی اکنون میان تمام اقوام افغانستان خود را نشان می دهد. اماشکاف  در میان هزاره ها حاد تر ، هیجانی تر و انفجاری تر به نظر می رسد. مدیریت این شکاف ها یکی از مشکلات کنونی است. اما این مدیریت در مورد هزاره ها دشوار تر است. مطالبات نسل جدید هزاره جدی ، پایدار ، ارمانگرایانه و تا حدودی هم خشن است. آیا آقای محقق خواهد توانست این مطالبات رنگارنگ را مدیریت کند؟ به هر حال ، آینده نشان خواهد داد که نسل جوان طالب مشارکت و  قدرت تا چه  اندازه موفق خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد